MiLaD__KiNG

آخرین مطالب

۴۳ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

دوست دختر

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۸ ق.ظ

این بار میخوام در مورد یه رابطه باهم حرف بزنیم

اونم کدوم رابطه رابطه ی GF و BF ای حاج اقا چـــــــــ ــــــــــ ــــــــ ـــــــــی

همون دوس پسر و دوس دختر دیـــــــــــــــ ـــــــــــــــــه

بر اساس آمارهای غیر رسمی، شروع فصل تابستانو، افزایش دوستی های دختر پسری رو در پی داره و تو این ماجرا دستگاه تلفن و خطوط ارتباطی مخابرات، نقش پررنگی را برای شکل گیری رابطه ی بین دخترها و پسرها ایفا می کنه. چتهای اینترنتی هم از دیگه وسایل دوست یابی تو ایران امروزه. در این میان نوعی از ادبیات برای شکل گیری رابطه بین دختران و پسران به کار می ره که در ایران «مخ زنی» نام داره که عمدتا از طرف آقا پسرها عمل می شه.

خیلی جالبه برید ادامه مطلب وتمام متن رو بخونید




تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود !

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ


 

گرم است……….. خیلی !
راستش را بخواهی تحملش سخت است …..
اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم ؟؟؟؟؟؟
وقتی به یاد می آورم چادرم برای تو آرامش روح می آورد صبور میشوم !
نه ! …… نه ! خیال نکن منتی هست! منتی نیست !

.
.
. اما تو را به خدا……!
تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود !
من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم .

چادر مشکی تو

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۵ ب.ظ


 

چادر مشکی تو

برایت امنیت می آورد

خیالت راحت،

گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

    

چقدر کارنامه ی اعمالمون پر از گناه بی حجابیه؟

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ

افسران - چقدر کارنامه ی اعمالمون پر از گناه بی حجابیه؟

چند تا بدحجاب دیده بود و می گفت: اینا چی فکر می کنند؟
چرا اینطوری بدنشونو عرضه می کنند؟
اصلا فکر می کنند دارند چیکار می کنند؟
حالا فرضا نمی دونند ، همین قدر هم نمی دونند حجاب واجبه
نمی فهمند دارند گناه می کنند؟ اونم نه یک گناه مخفی، یک گناه آشکار بین مردم
یکی سرشو تکون می داد
یکی آه می کشید
یکی می گفت دوره ی آخر زمون شده
یکی تیکه می پروند و ...
با خودم فکر کردم: خیلی ها به هزار و یک دلیل فکر نمی کنند یا متوجه نیستند
تو یک موجی افتادند و خودشون سپردند به اون و معنی کارشونو نمی دونند
اما
ماهایی که مثلا فکر می کنیم
ماهاییی که معنی این کار رو می دونیم
ماهایی که خدا منت گذاشته، دری به تخته خورده نعمت حجاب رو چشیدیم
تا زمانیکه امر به معروف و نهی از منکر نمی کنیم
تو گناه بی حجابی خیلی هاشون سهیمیم
خیلی هاشون متوجه غرق شدنشون نیستند
ماهایی که متوجه هستیم و داریم غرق شدنشون رو می بینیم و کمکشون نمی کنیم چقدر...

***

چی میشد...

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۳ ب.ظ

افسران - چی میشد آسمون برا همه یک رنگ بود ؟؟؟ ...

چی میشد آسمون برا همه یک رنگ بود ... ؟؟؟

تولید ملی

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ب.ظ

رهبرم سید علی

اذان و اقامه

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ

افسران - درس زندگی...


علمای اسلام میگوید ؛

روزی یک مرد صائبی به من گفت ؛ اسلام را به من تعلیم بده تا مسلمان شوم . من هم گرایش او را به اسلام پرسیدم .
گفت ؛ از کودکی به اسلام علاقه داشتم و هر وقت از محله مسلمانها می گذشتم ؛ صدای اذان را می شنیدم ، احساس خوبی داشتم . نیرویی مرا چنان به طرف خود می کشید که از رفتن باز می ماندم و به اذان گوش می دادم .
این امر باعث شد درباره اسلام تحقیق کنم و به حقانیت آن پی ببرم . من از او خواستم تا مادرش را نزد من بیاورد . از مادرش پرسیدم ؛ آیا در زمان حمل یا کودکی او کاری را انجام داده تا سرانجامش چنین بشود ؟
مادر فکر کرد و گفت ؛ همسایه ما مردی روحانی بود . وقتی بچه ام متولد شد نزد ما آمد و بچه را در دامان خود نشاند . در گوش راست و چپ او چیزی خواند که نفهمیدم چه بود .
من گفتم ؛ فهمیدم ! این همان اذان و اقامه است که در اسلام آمده است و در بدو تولد کودکان در گوش راست و چپ آنها خوانده میشود .
آثار تربیتی اذان و اقامه ؛ دور شدن شیطان ، حفظ از جنون و پیسی و غش ، ایمنی از آتش ، آموزش و یادگیری

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۳۹ ق.ظ


وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقهه می زدن و شوهراشون هم بی خیال نشسته بودن و تماشا می کردن وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن؛ آروم تو گوشم گفتی:
«مواظب وقار و متانتت باش عزیزم»
اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری



وقتی درعین حال که منو به فعالیت اجتماعی و درس خوندن و فعالیت در دانشگاه تشویق می کردی؛ هرازچندگاهی یادآوری می کردی که:
«غرور زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه»
اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری

وقتی اون روز آقای همسایمون اومده بود دم در. چادر سر کردم و رفتم قبض ها رو ازش گرفتم .برگشتم دیدم با لبخند بهم خیره شدی گفتی:
«خوشم اومد چه مردونه برخورد کردی,بدون عشوه و طنازی»
اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری

وقتی اون روز تو مجلس عروسی یهو همه رو جو گرفت و زن و مرد قاطی شدن و... مردهای دیگه با چه لذتی بهتماشا نشسته بودن.
تو مثل برق از جا پریدی و زدی بیرون. پشت سرت اومدم . گفتی:
«متشکرم که اونجا نموندی»
اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری
_ فهمیدی که منم با همه زنا فرق دارم؟

از تو یک اشاره

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۳۴ ب.ظ



با عشق علی حماسه ها می سازیم حیفا و تل آویو فنا می سازیم
در عرصه اقتصاد ما بیداریم کشور به سیاست علی می سازیم
در صحنه انتخاب مرد اصلح بر عاشق و دلسوز علی می نازیم
در خط ولایت فقیه ما امسال یک دولت پیرو ولی می سازیم
بر هر که مخالفت کند مولا را با نغمه یا سید علی می تازیم....

زن ایرانی ملکه ی ایرانی

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ب.ظ


یه پسر انگلیسی به پسر ایرانی میگه:چرا خانوماتون با مردا دست نمیدن؟یعنی انقدر مرداتون شهوت پرستن؟پسرایرانیه میگه:چرا هر مردی نمیتونه دست ملکه شمارو لمس کنه؟پسر انگلیسی عصبانی میشه و میگه:ملکه فرد عادی نیست فقط با افراد خاص دست میده.پسر ایرانی میگه:خانوم های ما همه ملکه هستند........